علی اصغر امیری
دانشجوی دکتری مدیریت بازرگانی دانشگاه تهران
گرایش رفتار سازمانی و مدیریت منابع انسانی
ایمیل: aliamiri[@]ut.ac.ir
موبایل: 09108008072
رفتار سازمانی
گاهنوشتها به مطالب مربوط به مدیریت و سازمان اختصاص دارد که بیشتر دیدگاهها و برداشتهای خودم هستند.
احتمالا طی سال های اخیر واژهی هدهانتینگ رو خیلی شنیدیم یا در کلام و نوشتارمون به کار گرفتیم.
اما هدهانتینگ واقعاً چیه و کجاها کاربرد داره؟ آیا همین که افرادی که توی شرکتهای دیگه دارن کار می کنن رو انتخاب کنیم و بهشون پیشنهاد حقوق و مزایای بیشتر و شرایط کاری بهتر و پست بالاتر بدیم، داریم هدهانتینگ می کنیم؟!
گاهی پیش میاد افراد بهم مراجعه میکنن و میگن که موضوع برای پایان نامه ارشد یا تز دکتری بهشون معرفی کنم!
من دو نکته رو براشون برجسته میکنم:
اول اینکه به نظر من پروسهی یافتن موضوع (به قول ساندرز ایدهی) پژوهش، خودش نیمی از مسیر توسعهی فردی به عنوان یک پژوهشگره!
دوم اینکه، موضوعات هرگز کهنه و قدیمی نمیشن!
تست شخصیت MBTI یا آزمون شخصیت مایرز و بریگز، یکی از معروفترین آزمونهای شخصیتی در آمریکا میباشد که اخیراً به دلیل رسانهای شدن برخی ایرادات در معرض انتقادات شدیدی قرار گرفته است، زیرا شواهد قابل توجهی نشان میدهد که نتایج آزمون عمدتاً بی معنی است. ولی با این وجود MBTI همچنان به طور گسترده توسط شرکتها و مراکز حرفهای در سراسر جهان استفاده میشود.
وقتی چند روز بعد از حادثهی متروپل، از این حادثهی ناگوار مطلع شدم (چون متاسفانه زیاد اخبار روز رو دنبال نمیکنم)، نمیدونم چرا ناخودآگاه یاد کتاب بازیکن تیمی ایدئال نوشته پاتریک لنچیونی افتادم! شاید به خاطر اینِ که قسمت اول اون کتاب هم که در قالب یه داستانه، توی یه شرکت ابنیه سازی اتفاق میوفته.
توی چنین حوادثی، اولین موضوعی که بهش توجه میشه، مباحث مربوط به سازه و استحکام سازه و کلاً فنی و مهندسی عمران و غیره است. شاید توی این مواقع، ابداً موضوعات رفتار سازمانی به ذهن کسی خطور نکنه!
به نظر من دشمن دانایی، نادانی نیست. چه بسا نادانی سرآغاز دانایی است، و چه پُرمعناست واژهی "نمیدانم" و چه خردمند است کسی که بیشتر و بیشتر از این واژه در مکالمات خودش استفاده میکند.
به نظرم، دشمن دانایی، توهم داناییه!
خیلی وقت پیش (اسفند 1398) دقیقاً یک هفته قبل از کنکور دکتری سال 99 (که البته هفته ی بعدش به دلیل کرونا کنسل شد و 5 ماه بعدش، یعنی 9 مرداد 99 برگزار شد و خداروشکر رتبه ام 5 شد 😊)، برای مصاحبهی استخدامی به یکی از شرکتهای معظم رفته بودم.
برای فرد یادگیرنده، همه جا کلاس درس است و همه معلم. به قول معروف سعی کن عظمت در نگاه تو باشد، نه در آنچه به آن می نگری.
واقعاً این جمله بسیار عمیقه و طرز نگاه، عظمت انسان ها رو نشون میده. نگاه نیوتن به جهان هستی، متفاوت بود از افراد معمولی. نگاه انیشتین همینطور. نگاه پروفسور حسابی هم همینطور. وگرنه جهان پیرامون این بزرگان همان بود که بقیه هم هر روز می دیدند.
وقتی در مورد روش تحقیق صحبت میشه، اغلب ذهن همه میره به این سمت که ای بابا، من که پژوهشگر نیستم، روش تحقیق به درد من نمی خوره! یا میگن، من که نمی خوام پژوهشی انجام بدم، یا مقاله ای بنویسم، یا ممکنه بگن خداروشکر که توی مقطع کارشناسی پایان نامه نداریم 😊
خیلی وقت پیش توی یه دورهی آموزشی در رابطه با استراتژی بودم. اواسط دوره وقتی مباحث اوج میگرفت، یکی از شرکتکنندهها دیگه کاسهی صبرش لبریز شد و به مدرس گفت: می دونی چیه، من وقتی کلمهی استراتژی رو میشنوم کهیر میزنم! ☹
البته بنده خدا مدرس خیلی شیک و مجلسی قضیه رو پیچوند تا اون مباحثه تبدیل به مجادله نشه 😊
ولی واقعاً چی میشه که اینطوری میشه؟! دیگه افراد به واژه-مفاهیم بیتوجه میشن و حتی در برابرش گارد میگیرن، و در مواقع نادری مثل اون بندهی خدا، ذهنشون واکنش خودتخریبگر نشون میده؟!
اگر مفاهیم به درستی درک نشن، ابزارها ممکنه به نادرستی استفاده بشن.
نگاه و نگرش ما به موضوعات و مفاهیم، نحوه ی بکارگیری و استفاده از ابزارها رو جهت میده.
یه جایی یه بنده خدایی توئیت کرده بود (البته من توئیتر ندارم، بازنشر شده بود) هدف اچ آر اینه که کاری کنه کارکنان منتظر آخر هفته نباشن!
صد البته که این بیان هم درسته، ولی کامل نیست. ولی هدف اچ آر این نیست درواقع، این یکی از پیامدهای توجه به موضوعات افراد در سازمانه (رفتار سازمانی و مدیریت منابع انسانی).
اگه به معنای واژهی مهاجرت نگاه کنیم (ترک دیار گفتن و در مکان دیگر اقامت کردن(لغتنامه دهخدا))، به نظرم در دل خودش هرگونه جا به جایی از یک سرزمین به یه سرزمین دیگه رو داره. اغلب افراد محل زندگیشون (شهر، استان یا کشورشون) رو تغییر میدهند و مهاجرت میکنن. اغلب واژهی مهاجرت برای ما این روزها تداعی کننده اینه که از یه کشور به کشور دیگه کوچ کنیم برای زندگی و کار و ادامهی سرنوشت.
داشتن نگاهی ایستا به ساختار سازمانی می تونه لطمه های سنگینی به موفقیت و گاهی بقاء سازمان ها بزنه. بر اساس مدل بنیادین رفتار سازمانی رابینز، ساختار و فرهنگ دوشادوش هم در قسمت ورودی های مدل در سطح سازمانی مورد مطالعه و بررسی قرار میگیرند. این ورودی ها به سمت فرآیند مدل در سطح سازمانی پیش میروند، جایی که اقدامات تغییر و تحول سازمانی و مدیریت منابع انسانی وجود داره، که در نهایت به خروجی های مدل در سطح سازمان، یعنی بقاء و بهره وری منجر میشه.
هر کجا مشکل جواب آنجا رود
هر کجا کشتیست آب آنجا رود
آب کم جو تشنگی آور بدست
تا بجوشد آب از بالا و پست
مولانا (مثنوی معنوی، دفتر سوم)
خوب این عبارت رو خیلی شنیدیم که: فرهنگ، استراتژی رو برای صبحونه (یا ناهار) میخوره!
ولی من میخوام بگم که: بعدش (فرهنگ) اقدامات منابع انسانی رو هم جای دسر میخوره!
دانشجوی دکتری مدیریت بازرگانی دانشگاه تهران
گرایش رفتار سازمانی و مدیریت منابع انسانی
ایمیل: aliamiri[@]ut.ac.ir
موبایل: 09108008072